بسم الله

خانم هستم

مینویسم و میخوانم. نظر میگذارم و نظرات را پاسخ میدهم اگر آقا باشید با فعل جمع. 

قائل به حریم و حرمت هستم و برای حاضر شدن در اجتماع این رعایت ها را لازم میدانم.

تفریحات و دورهمی های دوستانه و کافه و سر مزار شهدا رفتن و خرید کردن و تاکسی گرفتن و... هم دارم در همان چهارچوب ها

در آستانه 30 سالگی ام. عددش بزرگ می آید ولی آنقدرها که 30 ساله های قدیمی برایم بزرگ بودند سن بزرگی نیست.

هنوز هم درگیر خودشناسی ام. هنوز هم گاهی ابعاد جدیدی از خودم کشف میکنم که با گذشته متفاوت است و در گذر زمان متوجهش نشده بودم. هنوز هم گاهی اهداف و برنامه ریزی هایم را از نظر میگذرانم و نقادانه ویرایششان میکنم.

کتاب و فیلم دوست دارم اما نه به اندازه ی در جمع آدم ها بودن. دوستان زیادی دارم تا حدی که نمیدانم برای عروسی باید کدامشان را دعوت کنم! هرچند جدیدا دایره دوستانم دارد محدودتر میشود.

معتقدم به خدایی خدا (ان شاالله)

معتقدم رسالت انبیا انسان سازی بوده و این انسان سازی در بستر جامعه و با حکومت اسلامی اتفاق می افتد

به دینداری فردی و چشم بستن به روی ظلم و فساد اعتقادی ندارم

عدالت را لازم میدانم و حرف زدن از عدالت و چشم بستن بروی بی عدالتی ها هنگامیکه منافعم در خطر باشد را در حد شعار میدانم نه بیشتر. خودم هم تلاش میکنم اگر کاری درست است انجامش دهم حتی اگر به ضرر خودم و اطرافیانم باشد. همیشه موفق بوده ام؟ خیر... اما امیدوارم به حد اعلای آن برسم چرا که خدا بر هر چیزی تواناست

امام رضا.ع را از ابتدای راه در زندگی ام حس کرده ام... در بزنگاه ها برایم پناه بوده اند و مرهم و مانند پدری دلسوز گره های زندگی ام را باز کرده اند.

قدم برداشتن برای ظهور و در صف یاران امام زمان.عج بودن برایم آرزوست اما چون خیلی از آن دورم سعی میکنم زیاد ازش صحبت نکنم...

فلسفه دوست دارم اما جدیدا از آن دور شده ام. شعر هم همین طور.

اگر بخواهم توصیه ای به خود گذشته ام بکنم.... نمیدانم... حرف زیاد است ولی واقعا حرف گوش میکند؟ اینطور هم نبوده که نداند ...

ولی یک چیز را با جدیت به او میگویم... خدا را، خدا را و خدا را در لحظه لحظه زندگیت در نظر بگیر. اجازه نده خدا را از تو بگیرند. هرجایی هستی و هر کار میکنی از خدا و عبادتش غافل نشو... بقیه مشکلات به فضل خودش حل میشود اگر درست بندگی کنی...

حرف مردم حرف است و حرف خدا عمل!

بنده به بنده ظلم میکند ولی خدا به بنده ظلم نمیکند!

پس به خاطر بنده ی خدا، کار خدا را کنار نگذار.

در این مسیر ناامید نشو. حتی اگر فاصله ات از مقصد دور بنظر بیاید همینکه در مسیر هستی یعنی دستت را گرفته اند و جایی که لازم باشد خودشان بزرگت میکنند.

برای خدا زمان و کیفیت تعیین نکن. خودش میداند کی و چگونه چکار کند.

مراقب سلامت جسمت باش. تغذیه و ورزش و خواب را در حد حرف نگه ندار. واقعا عامل باش.

برای خدا و امام زمانت یک مهارت را خوب یاد بگیر. خووووب خووووب. وقتت را تلف نکند. در کارهایت نظم داشته باشد. به حرف های پشت ویترینی که از دور قشنگند ولی در زندگی به کار نمی آیند توجه نکن. اینستاگرام ویترین است. حرف های خوبش هم به کارت نمی آید چون سطحی است. کتاب بخوان و با آدم های با کیفیت رفت و آمد کن. عمیق باش و حرف های سطحی را رها کن.

به یک استاد وصل شو. یکی که حداقل چند قدمی از تو جلوتر باشد. آگاه و امین و دلسوز باشد. مبادا سردرگمی ها و تردید و شک هایت ادامه دار بشود و کار دستت دهد.

به حرف مردم هم اعتنا نکن. مسیر رشد هرکسی با دیگری متفاوت است. چه بسا انسان هایی که در 40 سالگی تازه راه یافته اند و به معشوق رسیده اند.

چه بسا خانم هایی که در بین خانه داری و فرزند داری رشد کردند و شدند یار خاص امام زمان.عج و خیلی ها با خیلی اسم و رسم اندر خم یک کوچه اند.

از وظایف اجتماعی ات غافل نشو ولی اجتماع را در این مرکز فرهنگی و آن کلاس درس نبین. خانواده تو، اقوام تو، دوستان تو، همسایه و هم محله ای های تو هم جزئی از اجتماع هستند، از آنها غافل نشو. حتی اگر مسئولیت اسم و رسم داری نداشته باشد! اگر کار برای خداست تایید بنده ی خدا برای چیست؟

اگر به خدایت ایمان داری پس به مسیری که برایت در نظر گرفته هم راضی باش، سختی هایش را تحمل کن و شکرش را درست به جا بیاور.

فراموش نکن برکت دست اوست. هدایت قلوب دست اوست. تو خالصانه در گوشه ای از هیئت محله تان کار کن او تو را حججی میکند... بگذار میدان را خدا برایت تعریف کند نه تو برای خدا.

قرار بود یک حرف شود ولی حرف ها شد.

این ها را به خود الانم میگویم.. نمیخواهم فردا روزی به خود دیروزم بگویم شان...